باسلام .
خواست یه تغییری تو سایت ایجاد بشه و تصمیم گرفتم یک کار گروهی با هم انجام بدیم . بله چی بهتر از داستان دنباله دار ؟ من یک بند از خودم داستان مینویسم و شما ادمش بدید. و اخر سر هم که داستان تموم شد براش یک اسم انتخاب میکنیم .
داستان
میدوید . عصبانی بود به حدی که خون را در شقیقه هایش احساس میکرد . با خودش مدام زیر لب صحبت میکرد ( بذار پام به خونه برسه, پاتو قلم میکنم ! نمیذارم جون سالم به در ببری ! حالا واسه من پاپوش درست میکنی اره ؟ فسقل بچه ؟ ! )
با عصبانیت زنگ ایفون را زد .
_ کیه ؟
_ منم باز کن .
رفت بالا . داشت با خودش نقشه میکشید چطور حساب ندا را کف دستش بگذارد !
مادرش در را باز کرد . سلام نکرده به داخل خانه رفت و به دنبال ندا گشت .
_ کو ؟ کجا قایم شدی بچه ؟ کجاست ؟ مامان ندا کجاست ؟
_ داری چیکار میکنی نسیم ؟ با ندا چیکار داری ؟
....
و حالا شما ادامه اش بدید .
ممنونم !